قطار شهری
توضیحات
- قطار به ایستگاه احمدآباد رسید و بعد از این که مامورین اجازه نزدیک شدن به قطار را دادند، درب ها باز شد و آقا افشین قصه ما، وارد یکی از واگن های شلوغ شد، دو سه تا خانم جوان، کارگر ساختمانی، فروشنده دوره گرد، محصل تا استاد دانشگاه در این واگن حضور داشتند و ساکت در انتظار رسیدن به مقصد بودند و از قرائن و امواجی که متصاعد می کردند می شد پذیرفت که مشغول واکاوی درون خودشان هستند و یا داشتن فکر می کردند که نظر کرده دیگران محسوب می شوند و برای همین بود که یواشکی و برخی هم با پررویی به هم دیگر نگاه می انداختند.
-----------------------------------
نویسنده: مجید محمدی فر
موضوع: داستان
تاریخ انتشار: سال 1399
انتشارات: عطران
کد شابک: 4-01-7343-622-978